حوصله کن!
در خواب بی ستاره امشب ،آسمان بارانی است
می دانم...
باد غربت امروز،پروانه سکوت را می برد
و ما خسته ایم
و واژه ها را در این وادی بی سحرصدایی نیست.
اما فکر می کنم که دی ماه،بی ریشه است
و من دوباره به دنیا می آیم
و اشک هایم
شیرین می شوند.
باز هم حو صله کن!
به خدا این بهانه روزهای سرد من نیست!
من بخشوده شده ام و
از آسمان
دانه های نور می بارد،
بر کف هزار ساله دریا.